تاریخچه
اگر اهالی یک منطقه به دنبال علومی چون اخترفیزیک یا اخترشناسی بودند، شاید رصدخانه ای شبیه این داشتند. برج آینشتاین در شهر پستدام آلمان چیزی شبیه کوتوله ی کنجکاوی است که آسمان را از میانه ی زمین کشف میکند ولی در واقع نمونهی زیبا از یک معماری اکسپرسیونیست اوایل قرن بیستم است. با این حال، درست مثل آن منطقه، تاریخش هم همیشه با آرامش همراه نبوده است.
ایدهی برج آینشتاین (۱) به سال ۱۹۱۷ برمیگردد؛ در همان سال هم بنیان گذاری و وقف عام شد. در سال ۱۹۲۴ یعنی سه سال بعد از اهدای نوبل به آینشتاین ساخت و ساز آن شروع شد و در همان زمان آلمان در شرایط تغییرات بزرگی بود. این برج را معماری به نام اریک مندلسُن (۲) طراحی کرد که در آن زمان یکی از سرشناسترین معماران مدرن اروپا بود (تصویرش در اینجا به سال ۱۹۳۱ برمیگردد).
او در آلمان بیش از هر چیز برای کارهای معاصرش شناخته میشد، ولی علاقهاش به این دوران با مواردی چون علاقه به کوربوسیه و فان در روهه در هاله ای از ابهام بود. در این نوشته به یکی از بهترین آثارش میپردازیم.
پُستدام در ۲۵ کیلومتری جنوب غربی پایتخت آلمان، برلین، قراردارد و برج آینشتاین بر روی یکی از بلندترین تپههای شهر بهنام تلگرافنبرگ (تپهی تلگراف) واقع شده. تقریباً برج کوچکی است ولی بنای جالبی دارد. ایدهی مندلسُن، سمبُلی به نشانهی تجلیل بزرگی ایدههای آلبرت آینشتاین بود، ولی ساختمان همچنان در مرحلهی ساخت ماند تا اینکه به صورت موقتی نامش در زمان تسلط نازی در سرتاسر آلمان، به سال ۱۹۳۳ از یادها رفت و در جنگ جهانی دوم آسیب جدی دید. مندلسُن در طرحش از انعطاف کاملی استفاده کرد که زاویه در آن وجود نداشت، گوشهها گِرد و نرم هستند و بتُن برای این کار بهترین گزینه بود؛ زیرا منحنی در آن به بهترین شکل در میآمد. ولی در آن زمان بتُن کم یافت میشد و به ناچار بخشهایی از آجر ساخته شد. این ترکیب بهصورت یک اثر جالب با ترکیبی از گچ و سیمان، کار کرد. این بنا همچنان یکی از بینظیرترین ساختمانهای قرن بیستم است.
برج آینشتاین در خود یک تلسکوپ خورشیدی فوقالعاده را جای داده که اخترشناسی به نام اروین فینلی-فروندیلش (۳) آن را طراحی کرده و ایشان هم شخصاً دستیار آینشتاین بود. در تصویر، نمای داخلی گنبد، سمت راست خورنگار، و سمت چپ آینه بازتابی باریکهی نور را پایین برج میبینید.
آنچه مایهی شکوه این بناست، دعوت مندلسُن از آینشتاین برای بازدید و گرداندن ایشان در برج است. او مدت زیادی منتظر ماند تا یکی از مشهورترین دانشمندان آن زمان پا به این بنا بگذارد. و منتظر ماند، و منتظر ماند… بعدها آینشتاین بالاخره با هیئتی از آن بازدید کردند و نظر آینشتاین این بود: اُرگانیک! تا الان نمیدانیم منظورش دستانداختن بوده و یا تمجید از بنا.
یکی از طنزآمیزترین نکات این بنا، درآمیخته بودن زندگی شهروندی آلمانی در آن زمان با آن است. سه نام درهمتنیده با در آن زمان، فینلی-فروندلیش، مندلسُن و آینشتاین همگی باید آلمان را دههی ۱۹۳۰ ترک میکردند، چون دودمانشان یهودی بود. گزارشی بهدست آمده که نماد آینشتاین در برج در دورهی نازیها باید ذوب میشد، ولی بعد از جنگ ۱۹۴۵ تأیید شد که کارگرانی در برج پنهان شده بودند. این بنا با بمبارانهای متوالی آسیب دید، و باید دوباره بازسازی میشد. بازسازی مجدد در سال ۱۹۹۹ یعنی جشن ۷۵ سالگی بنا، اجرا شد.
حدود سال ۱۹۱۱ آینشتاین بر روی نظریه نسبیت عام کار میکرد. یکی از پیشبینیهای این نظریه برآن بود که باید انتقال طیفی کوچکی در خطوط طیف بر اثر میدان گرانشی خورشید دیده شود. امروز این اثر را انتقال به سرخ میشناسیم. و کاربری برج طوری طراحی شد که این پدیده را تأیید کند. دیری نگذشت که مشخص شد، نفوذ گرانشی خورشید در طیف الکترومغناطیس و اثر انتقال به سرخ دشوارتر از آن است که برج آینشتاین برای آن برنامه ریخته بود. در نتیجه، اثرات برون جوی خورشید و رفتارهای آن مورد بررسی قرار گرفت. تا دهه ۱۹۵۰ انتقال به سرخ خورشیدی دیده نشد. میدانهای مغناطیسی خورشیدو رفتارشان، به هدف اصلی برج آینشتاین تبدیل شد.
بیشتر مردم میدانند که آینشتاین چه سرنوشتی داشت. او باید برای ادامه کار و زندگی به آمریکا میرفت. ولی مندلسُن و فینلی-فروندلیش چه؟ هر دو بهدلیل جریان ضدسامیگرایی (ضدیهود بهطور خاص) (۴) در دهه ۳۰ آلمان را ترک کردند. ولی چه اتفاقی برایشان افتاد؟ مندلسُن (سمت چپ در عکس) در سال ۱۹۳۳ در بریتانیا، و بهطور غیرمنتظرهای به آمریکا رفت. او در کنار دیگرانی، به ارتش آمریکا در ساختن دهکدهای آلمانی کمک کرد. این هم روشی بود که ارتش آمریکا برای رسیدن به بمب در سالهای ۱۹۴۴ و ۱۹۴۵ دست به انجامش زد. مندلسُن در سال ۱۹۵۳ فوت کرد.
و اما امروز…
برخلاف کشورهای عقب افتاده، در کشورهای پیشرفته وقتی کاربری یک بنا یا مکان با هدف آن در توازن نیست، و یا مانند موردی که اشاره شد، خطوط طیفی تأثیر گرفته از گرانش دیده نشد، این بنا تخریب نشد تا به تفریحگاهی آلوده به زباله و یا منازلی چند طبقه تبدیل شود. آلمان کشوری ست که قدمت علوم در آن آنقدر هست که میتوان ادعا کرد علم مُدرن پایه و اساسی محکم جز این کشور ندارد. بنا به تاریخچهای که ذکر شد بنا مطابق تصاویری که از مؤسسهی لایبنیتز میبینید به شیوهای سنتی بازسازی و امروز یک رصدخانهی خورشیدی است. رصدخانههای خورشیدی مطالعهی گستردهای روی خورشید به عنوان یک ستارهی نمونه دارند. از میدانهای مغناطیسی تا لایههای مختلف ستاره، و فرایندهای هستهای داخل ستاره، تحول آن و موضوعات متنوعی که یک اخترفیزیکدان هستهای و پلاسما باید بداند.
دانشگاه برلین در برخی از موضوعات هم با این مؤسسه همکاری دارد. بسیار از این برج به عنوان رصدخانه خورشیدی پروژههای مرتبط خود در مقاطع کارشناسی ارشد، دکترا و فوق دکترا استفاده میکنند. این برج که به رصدخانه هابیتها هم بین عدهای معروف شده، بازدید عموم هم دارد. علت این نام عام به رصدخانه شمایل خانههایی ست که در اسکاتلند میتوان یافت و کوتولههایی که در داستانهای تالکین هم نقشی اساسی در رسیدن به آن حلقهی کلیدی بازی میکنند. دانشگاه پُستدام ارگان اصلی برنامهریزی کنندهی آموزشی و استفاده از این مرکز علمی است.
این رصدخانه بهطور خاص، روی موضوعاتی چون، مناطق فعال خورشیدی، و تحلیل قطبش نور که اندازهگیری میدان مغناطیسی را سبب خواهد شد، و همینطور اندازهگیری سرعتهای شعاعی سطحی (نورسپهر) تمرکز دارد. امکانات آن کاملاً به روز شده و جزو مهمترین رصدخانههای خورشیدی اروپا محسوب میشود. برج آینشتاین امروز جزئی از مؤسسهی اخترفیزیک لایبنیتز (۵) در پستدام و رصدخانهی بابلزبِرگ (۶) است. تپه تلگراف که محیط آن برای هواشناسی و تحقیقات قطبی هم مورد استفاده قرار میگیرد، میزبان رصدگران خورشید است.
تلسکوپ خورشیدی با کانونی بسیار طولانی که طرح خاص رصدهای خورشیدی است، و آبنه ای ۶۳ سانتیمتری بعد از جنگ جهانی دوم تاکنون فعال بوده است. با بهینه کردن تلکسوپ طیفی با توان تفکیک خطوط تا ۱۰ به توان ۶ و در شرایط بد آب و هوایی به نسبت روزهای آفتابی و صاف، ۱ تا ۲ اینچ تفکیک میکند.
پانوشت ها :
۱. یا به آلمانی Einsteinturm
۲. Eric Mendelsohn
۳. Erwin Finaly-freundlich
۴. جریان ضدسامیگرایی در واقع ایدهی حکومت نازی در ریشهی آریایی و عدم تمایل به اختلاط و ارتباط با سامیها بود، که مردمان خاورمیانه، اعم از یهودیان، و عربها و آرامیها، کلدانیها و نبطیها و چند قوم دیگر، چون آشوریها تلقی میشدند.
۵. Leibniz-Institut für Astrophysik Potsdam (AIP)
۶. Babelsberg Observatory
گالری تصاویر
منبع تصاویر وب سایت زیر بوده است :
http://www.aip.de/image_archive/Telegrafenberg_Observatory.Einsteinturm.html
این عالیییییییییییه، کاش ما هم توی ایران از اینا داشتیم.
مرسی آقای ذکاوت از مطالبی که گذاشته بودید استفاده کردم مرسی…………. زنده باشی