متنی که در اینجا برای اولین نوشته ی دیدگاه های نجومی انتخاب کرده ایم، نوشته ای است از دکتر رضا منصوری که در شماره ی فروردین و اردیبهشت مجله ی نجوم منتشر شده است. ما از مجله نجوم برای نشر این مطلب اجازه گرفتیم تا زینت بخش اولین نوشته ی دیدگاه ها باشد. درست است که این نوشته به جامعه ی نجوم آماتوری ایران زیاد مرتبط نیست ، و بیشتر در مورد فیزیکدان های حرفه ای است ، اما نوشتن آن را شروعی مبارک برای نوشتن دیگر دیدگاه ها می دانیم…
زمانی که قرار بود از مرحوم حسابی تجلیل شود، زمانی که قرار بود از سناتور انتصابی محمدرضاشاه ولی بنیانگذار فیزیک دانشگاهی ایران تجلیل شود، زمانی که تهدیدها علیه انجمن فیزیک ایران و شخص من (رئیس وقت انجمن فیزیک ایران) به مدت چهارماه تا کنفرانس فیزیک ایران در شیراز در شهریورماه ۱۳۶۶ ادامه داشت، زمانی که نمایندگان حراست دانشگاه شیراز بنده را تهدید کردند که حق ندارید نام حسابی را در این کنفرانس ببرید، و زمانی که جناب آقای دکتر حداد عادل با جسارت در بزرگداشت آن مرحوم سخنرانی کردند کسی فکر نمیکرد یک قدردانی ساده باعث این همه دردسر ملی و شرمساری اهل علم ایران بشود.
از حسابی بنیانگذار فیزیک دانشگاهی ایران، که نظریه ای غلط و بیربط در مورد ماده نوشت، و با پرداخت دویست دلار “اولین مرد علمی سال” تقلبی ایرانش کردند، از حسابی که تنها ده دقیقه در یکی از زمانهای دیدار عمومی اینشتین با وی صحبت کرده بود، اکنون امامزاده ای ساخته اند، سیّدی و عارفی حافظ قرآن و دانشمندی در قدّ و قوارۀ نیوتون و اینشتین (به کتب درسی مراجعه کنید)، فرهیخته ای که در یک مراسم تخیلی نوروزی اینشتین، شرودینگر، فرمی، دیراک، و بور را در منزلش دعوت میکند، و این دانشمندان را مسحور تمدن (تخیلی) ایران و آیینه ای ملی ما میکند!
اخیراً مشتی دروغ و اکاذیب که در کنار عکسی از اینشتین با شخصی که ادعا شده است مرحوم حسابی است در رسانه ها چاپ شده یا منعکس شده است. این اکاذیب به نام خاطرات ایرج حسابی، فرزند آن مرحوم، به چاپ رسیده است. شخصی که در عکس کنار اینشتین ایستاده است گودل (ریاضیدان مشهور) است و نه حسابی! شیّادی تا به این حدّ! در توضیحات زیر عکس ادعا شده است اینشتین همراه با خواهرش در مراسم نوروز شرکت کرده است. مراجعه به تاریخ نشان میدهد که خواهر اینشتین تنها در سالهای ۱۹۴۰ تا Moneygram locations 1946 در پرینستون بوده است. در این سالها نه حسابی در پرینستون بوده است نه بور، نه فرمی، نه شرودینگر، و نه دیراک. یعنی جامعۀ ما تا این حدّ زبون و پست شده است که برای قهرمانسازی به منظور رفع عقده های حقارت تا به این حدّ به دروغ نیاز دارد؟ کجاست شرف حرفهای رسانه های ما که به این سهولت گول دروغپردازان را میخورد!
مرحوم حسابی زمانی مقاله ای میفرستد برای مجله ای در پاریس در مورد آنچه کتب درسی مدارس ما، یا برپاکنندگان کتیبه ای در دانشگاه اصفهان، آن را نظریه ای بسیار عمیق و برتر از نظریه های اینشتین تلقی کرده اند. بنا به اسناد تاریخی این مقاله برای داوری به استاد سینج (Synge)، نسبیت دان معروف داده میشود. داور متوجه میشود که حسابی حتّی در محاسبۀ یک پتانسیل سادۀ کروی اشتباه کرده است، محاسبه ای که دانشجویان کارشناسی ما امروز به سهولت انجام میدهند. به این ترتیب مقاله برای چاپ پذیرفته نمیشود.
ما تا کِی میخواهیم به این شرمندگی ادامه دهیم؟ تا کِی رسانه های ما میخواهند به این خفت رسانه ای ادامه دهند؟ تا کِی دانشگاه اصفهان می خواهد این سند بیسوادی ما را در آن دانشگاه حفظ کند و کتیبه ها را برنچیند؟ تا کِی آموزش و پرورش ما میخواهد چندین نسل از بچه های بیگناه ما را با این دروغپردازی ها در مورد حسابی منحرف کند و نسلهای بعدی را از مسیر سالم رشد علمی و توسعه باز بدارد؟ با شیّادی نمیتوان عالِم و دانشمند ساخت! قهرمان علمی کم از قهرمان جنگ ندارد و پیروزی در علم تنها با کار مستمر و ممارست فراوان حاصل می شود.
از انسان های سادۀ زحمتکش و دوستدار ایران بت نسازیم و نسل ها را با دروغ تباه نکنیم!
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.